خدا باید وارد عمل بشه در این قسمت

ساخت وبلاگ

جلوی دادسرا به مردیو سوار کرد.

منم جلو نشسته بودم. راننده از سره کنجکاوی گفت اقا خدا بد نده چی شده؟. گفت اره واسه دعوا اوردنم.

راننده گفت نمیخوره به قیافت شر و شور باشی.

گفت زن همسایمو تو روستا باهاش عشق و حال کردم، شوهرش و دوستاش فهمیدن بهم حمله کردن.

هم دیه گرفتم از همشون هم انداختمشون زندان. بعدم به جرم قذف(تهمت زنا) واسه شوهره شلاق گرفتم.

بعدم به قاضی گفتم ابروی منو تو محل و روستا برده باید از روستا جمع کنن برن. 

راننده گفت: زنه چی؟ گفت از ترسش گفت نه اصن دستش بهم نخورده.

و من پوکر فیس خیره به افق داشتم به این فکر میکردم اگه خدا بودم یه رعدوبرق حرومش میکردم روستاشونم با یه سیل محو میکردم :| الان تصور کنین شوهره زنش خائن...کلیم پول داده بابت دیه.. زندانم بریدن براش..یه شلاقم میخوره بعدم از ده میندازنش بیرون

ادعا...
ما را در سایت ادعا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8episode2 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت: 6:58